شعر خروس
بارون میاد جرجررو پشت بومهاجر
هاجر عروسی دارهتاج خروسی داره
ـ هاجرک نازقندییه چیزی بگم نخندی
وقتی حنا میذاشتیابروهاتو برمی دا...
شعر خانه کوچک ما
خانهی کوچک ماچه گرم و چه باصفاست
به چشم ما بچههابزرگ مثل دنیاست
مامان نازنینمکه خوب و مهربان است
برای خانهی مامثل یک آسمان ...
شعر شب
شب، شب، شبشب اومد ـ کدوم شب؟
اون که موهاش سیاههرو دامنش یه ماهه
ـ کدوم ماه؟
ـ اون که تو آسمونهقشنگه، مهربونه
چادر نقره داره...
شعر خبر خبر
خبر خبر خبردارگل آمده به بازار
یکی، دو تا، نَه، ده تانَه ده، نَه صد، چه بسیار
به برف و سرما گفتهبرو خدانگهدار
خبر خبر شبانهدرخ...
شعر شاپرک
روی انگشت بهارشاپرک میخندد
بالهایش را، بازمیکند، میبندد
شاپرک میداندکه بهار آمده است
بر سرِ کوه، نسیمباز چادُر زده است
...
شعر لی لی لی لی حوضک
لی لی لی لی حوضک جوجو اومد آب بخوره افتاد تو حوضکاین میگه: بریم دزدی این میگه: چی چی بدزدیم؟این میگه: طشت طلای پادشاه رو!این ...
شعر کودکان
ما کودکانیمشیرین زبانیم
تنها و با همکتاب میخوانیم
ما در دبستانشادیم و خندان
چون گل که داردجا در گلستان
گفتار ما خوبهر کار ...
شعر اتل متل توتوله
شعر اتل متل توتوله | اتل متل توتولهبچه خوب چه جوره؟
بچه خوب مهربونهلباش همیشه خندونه
بچه خوب مؤدبهمنظم و مرتبه
به هر کجا که می...
شعر رعایت بهداشت
شعر رعایت بهداشت | تو که ماه بلند آسمون شیمنم ستاره میشم و دورتو میگیرم
تو که ستاره میشی دورمو میگیریمنم ابر میشم، رو تو میگیر...
داستان میراث سه برادر
در زمان قدیم مردی بود که سه پسر داشت. او در زندگی خود تنها ثروتی که داشت یک نردبان، یک طبل و یک گربه بود. وقتی که مرد، نردبان را پسر بز...