داستان زندگی دو کبوتر در کنار یکدیگر
در گوشه ی یک مزرعه دو کبوتر بودند که با شادی با یکدیگر زندگی می کردند. آنها یکدیگر را خیلی دوست داشتند و زندگی در آن مزرعه واقعا برایشا...
داستان دوستی کرگدن و دم جنبانک
داستان آموزنده پیش دبستانی | کرگدن جوانی در جنگل به تنهایی زندگی میکرد.
روزی پرنده ای به نام دم جنبانک که داشت در آن حوالی پرواز میک...
داستان پشتکار بهتر از استعدادی است که به آن مغرور می شویم
در زمان قدیم دهکده ای بود که بیشترین محصول گندم را داشت. روزی آفت وحشتناکی به گندم های این دهکده زد. معلم تنها مدرسه آن دهکده شاگردانش ...
داستان پویا و عدم اعتماد به نفس
داستان پویا و عدم اعتماد به نفس | پویا کوچولو بعضی روزها با مادرش به پارک میرفت، اون خیلی پارک رو دوست داشت ولی هیچوقت توی پارک از کنا...
داستان علی کوچولو و شجاعت در گفتن اشتباه
داستان علی کوچولو و شجاعت در گفتن اشتباه | در تعطیلات آخر هفته علی کوچولو همراه خواهرش سارا و پدر مادرشون به دیدن مادربزرگشون رفتن که ت...
لباس دبستان پسرانه
لباس دبستان پسرانه | امروزه تعداد زیادی از تولیدکنندگان هستند در سطح بازار که تولیدات زیادی برای لباس فرم پسرانه انجام می دهند.
اما آی...
بازی های فکری خوب چه ویژگی هایی دارند؟
بازی های فکری خوب چه ویژگی هایی دارند؟این نوع بازی ها در رده بندی سنی قرار دارند و هر بازی مناسب سن فرد است و متناسب با سن فرد طراحی شد...
داستان گذشت
داستان گذشت | روزی روزگاری شیرجوان و بزرگی زیر یک درخت بلند خوابیده بود. ناگهان موشی از راه رسید و شروع به سرو صدا کرد و روی یال های شی...
داستان مهربانی
داستان مهربانی | یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود خرگوش مهربانی بود که در روستای سرسبز و خوش آب و هوایی زندگی میکرد. یک روز صبح آقای خرگ...
داستان دروغگویی
داستان دروغگویی روزی روزگاری پسرک چوپانی در دهکدهای زندگی میکرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپههای سبز و خرم نزدیک...