دنیای کودکی پر از لحظات لذت بخش و جذابه.معرفی بازی های کودکانه
برای هر انسانی دوران شیرین کودکی خاطره انگیز و ماندگاره.
بازی هایی که در آن دوران با همسن و سال های خودمون انجام میدادیم در ذهن تمامی ما مانده و با خوشی و گاهی
تلخی از اون یاد می کنیم.
بیشترین بازی ها را در مدرسه و کوچه با دوستامون انجام می دادیم.
در هر محله ای بازی می کردیم بالاخره یک جایی از لباسمون پاره می شد و اذیت می شدیم.
ولی باز با این حال از خیر بازی کردن نمی گذشتیم و بازی رو با تموم هیجان ادامه می دادیم.
بازی هایی مثل:
- گل یا پوچ ، گرگم به هوا (معرفی بازی های کودکانه)
- وسطی ، اسم فامیل
- شمع گل پروانه
- تیله بازی ، هفت سنگ
- لی لی ، الک و دولک
- عمو زنجیر بافت
- بالابلندی ، قایم باشک
- خاله بزغاله ، شاه وزیر ، خاله بازی و …
بازی گل یا پوچ :
زمان و مکان نمی شناخت و هر وقت که دلمون می خواست و هر کجا که بودیم با یه تیکه کاغذ یا هر چیزی
که می شد توی مشت جا داد شروع می کردیم به بازی کردن.
بازی وسطی :
با بچه های مدرسه خیلی لذت داشت 15 نفر تقسیم می شدیم.
به گروه های 8 و 7 نفره و اون گروه که 8 نفره بود و نفر هشتم می شد نخودی.
و هر جا دلش می خواست وایمستاد بازی میکرد بالاخره نخودی بود دیگه.
بازی گرگم به هوا :
یکی گرگ می شد و می فتاد دنبال 20 نفر و انگار واقعا گشنش بود و دلش غذا می خواست و بقیه هم
واقعا روی هوا می دویدن.
انقد می دوید که تا به یکی که می رسید چنان می زد پشت سرش که گردنش می شکست.
و گرگ بودن رو به اون واگذار می کرد و خلاصه انقد این چرخه رو ادامه میدادیم که بالاخره از پا می فتادیم.
و لباسمون پاره و خاکی می شد و بماند که چقد مسئولای مدرسه دعوامون می کردن البته کی بود که گوش کنه.
بازی شمع گل پروانه :
در اصل بازی 3 نفره بود با یه طناب متوسط اما ما با 3 متر طناب و12 نفر بازی رو پیش می بردیم.
اینجوری که 2 نفر 2 سر طناب رو گرفته بودن و 10 نفر هم مثل دیوونه ها می پریدن و جا تنگ بود و از اون وسط
صدای جر خوردن آستین های یکی میومد .
روی فرش ، موکت ، سرامیک ، موزاییک ، سنگ ، تخته ، زمین خاکی ، آسفالت بود که این تیله های خوش رنگ شیشه
ایی از دستمون نمی افتاد.
و حتی دستامون و زانوهامون زخم و زیلی می شدن ولی بازم میخواستیم با اون تیله هایی که
اندازه نخود بودن بزنیم تو هدفی که 50 متر باما فاصله داشت و نشون بدیم چقد دقیقیم.
و 1 دونه توپ کوچیک همه دنیای ما رو توی خودش جا داده بود برنده بودن توی این بازی مثل کشور
گشایی بود هرچقد که سنگ بیشتری میزدیم و اونا پخش زمین می شدن کشورای بیشتری رو می گرفتیم.
با یه تیکه گچ زمین 30 متری رو پر از خونه های کوچک می کردیم برای بازی که هرچقد دور تر می زدیم قلبمون بیشتر
تالاپ تولوپ می کرد.
و انگار خونه بالا شهر گرفتیم و پز می دادیم تازه قانون هم داشت که نباید از خط میزدیم بیرون.
17 – 18 نفر دست همدیگرو می گرفتیم و مثل فنر کش میومدیم و یه دایره بزرگ درست می کردیم و می چرخیدیم و
آواز می خوندیم.
بازی بالا بلندی :
ارتفاعش فرقی نداشت یا خیلی کوتاه بود که روی یه سنگ ریزه وایمیستادیم و اصرار داشتیم که بالاییم و
پامون به زمین نمیخوره.
یا خیلی بالا بودیم که موقعه اومدن به زمین میفتادیم و یه جایی از لباسمون پاره می شد.
بازی قایم باشک :
یکی چشم میزاشت و 13-14 نفر رو باید پیدا می کرد هر کسی رو که بهش دست می زد و می گرفتش اون
باید چشم میذاشت و توی این حین بقیه عین چی میدویدن که دستشون رو بزنن به دیوار که بگن استپ.
بازی خاله بازی :
مخصوص دخترا بود و گاهی پسرا هم مهمون می شدن. چندتا عروسک می بردیم مدرسه البته با اجازی
مسئولا پخش زمین می شدیم و روی آسفالت عروسک بازی می کردیم البته خیلیا زیر انداز میاوردن ولی ما کلا رو
آسفالت شلوار و مانتو خاکی می کردیم.
ولی اون دورانی که لباسامون خاکی می شد و مجبور بودیم زود به زود بشوریم و رنگ شون می رفت تموم شد.
اون دورانی که با بازی ها لباسمون رو پاره می کردیم و دعوامون می کردن تموم شد.
پوشاک مدارس ایرانیان با 15 سال فعالیت و تلاش بی وفقه تونسته محصولاتی رو ارائه بده.
که به دلیل رنگرزی های عالی که داره با شست و شو مداوم رنگ را از دست نمیده.معرفی بازی های کودکانه
و بخاطر جنس پارچه هایی که به سادگی پاره نمی شه و میشه طی چند سال از اون استفاده کرد.
از سایت مدارس ایرانیان دیدن کنید.
