شعر های جدید پیش دبستانی |
شعر کودکانه باغبان
بابام می ره سر کار بابام یه باغبونه شب بوی باغ و گل رو با خود می یاره خونه کارش تو پارک شهره درخت و گل می کاره بابام به باغبونی به گل، علاقه داره منم به کار بابا خیلی علاقه دارم
دلم می خواد که من هم
درخت و گل بکارم شاعر :جعفر ابراهیمی ***
شعر زیبای کفاش
کفاش پیر مهربون
صبح که می شه، مییاد بیرون
کلید رو پیدا میکنه مغازه رو وا میکنه کفشا همه قطار، قطار
ردیف میشن روی دیوار
تو کفاشی، پشت شیشه کفش منم دیده میشه
اوستای کفاش چی داره؟
چکش داره، قیچی داره
اول یه پیشبند میزنه
میشینه روی چهارپایه
چشم میدوزه به همسایه
همسایهاش کفشدوزکه
سر تا پاهاش پر از لکه
اونها با هم کار میکنن
کارهای بسیار میکنن
میخ می زنن میچسبونن
زیر لب آواز میخونن
واکس میزنن از همه رنگ
کفشا میشه خیلی قشنگ
با نخ و سوزن شب و روز
مشغول میشن به دوخت و دوز
با کار اونها همیشه کفشای کهنه نو میشه
شاعر: اسدالله شعبانی
***
شعر کودکانه خیاط
خیاط ما اوستا رضا کار میکنه برای ما
پارچهها رو چی میکنه؟
میبره، قیچی میکنه
نخ رو تو سوزن میکنه
شروع به دوختن میکنه
تیک تاک چرخ خیاطی
میشه با خندهاش قاطی
اوستا رضا مهربونه لباش همیشه خندونه میدوزه مثل فرفره میچرخه نخ با قرقره
لباسهای رنگ و وارنگ
بلند و کوتاه و قشنگ
شلوار و کت با پیراهن
برای تو، برای من…
کارتونکی هم اون بالا
خیاطه چون اوستا رضا او چرخ و سوزن نداره نخش چرا این جوریه؟
هر چی میدوزه، توریه!
شاعر: اسدالله شعبانی
***
شعر در مورد امام صادق(ع)
ششمین امام دینم ششمین ولی تو هستی
ششمین امام شیعه پسر علی(ع)تو هستی
به تو جان گرفته دینم به تو زنده گشته قرآن
نشوم در این جهان گم که تویی چراغ تابان
نروم به راه باطل تو چراغ راه مایی
تو امام مهربانی تو چه خوب و باصفایی
به خدا که دیده ام من شده شیعه ی تو لایق
به لبش همیشه باشد سخن امام صادق
***
شعر کودکانه کوتاه حلزون
آی حلزون شاخکی! کجا می ری یواشکی؟
جلو میری یواش و ریزه ریزه
پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه
خالهای دونه دونه داری
روی پشتت یه لونه داری
ساکتی و خجالتی و تنها
بمون توی باغچه خونه ما
***
شعر سلام
صبح که میشه خروسم می زنه زیر آوازمیگه دیگه بیدار شو کوچولو از خواب ناز
از رختخواب در بیا خورشید خانم بیداره
زمین چه روشن شده با نور اون دوباره!
پاشو دیگه عزیزم پاشو با لب خندون
سلام بکن به بابا به مادر مهربون
شعر پدر بزرگ و مادر بزرگ
پدر بزرگ خوبمهمیشه مهربونه وقتی که پیشم باشه برام کتاب می خونه مادر بزرگ نازم خیلی برام عزیزه هرچی غذا می پزه خوشمزه و لذیذه وقتی با اونها باشم غصه و غم ندارم دنیا برام قشنگه هیچ چیزی کم نداری ***
مطلب پیشنهادی: اشعار کودکانه + شعرهای کودکانه شاد و زیبا برای کودکان
شعر کوتاه دوچرخه برای کودکان
دوچرخ دارم، قشنگم قشنگ و رنگارنگم پاگیره دارم برات تو پا بزن با پاهات صندلی گرم و نرم بشینی و بدی لم بشین روی صندلی زود پابزن، فسقلی با هم بریم بگردیم
شاد بشیم و بخندیم
***
مرغ قشنگم
مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه
شاید داره منو صدا می کنه
دونه می خواد تا بخوره
برای من تخم بذاره
یه مشت دونه بر می دارم
برای مرغـم می پاشم یه کاسه ی آب میارم جلوی مرغم میذارم
اون می خوره آب و دونه
بعدش میره توی لونه
می خوابه قدقد می کنه
برای من تخم می کنه
***
شعر کوتاه و شاد کودکانه آفتاب مهتاب
آفتاب مهتاب چه رنگه چه قدر هر دو قشنگه یکی روشنی روز یکی نور شب افروز یکی طلای زرده یکی نقره سرده یکی پرتو خورشید به روی خاک پاشید یکی از ماه زیبا بتابد بر همه جا آفتاب مهتاب چه رنگه چه قدر هر دو قشنگه ***
شعر کودکانه زنبور طلایی
ای زنبور طلایی
نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره
گل وا شده دوباره پاشو پاشو بهاره
گل وا شده دوباره ای زنبور طلایی
نیش می زنی بلایی پاشو پاشو بهاره
عسل بساز دوباره پاشو پاشو بهاره
عسل بساز دوباره
***
شعر کودکانه شاد شب
شب که میشه ستاره ها تو آسمون صف می کشن
دورو برماه می شینند همدل ویک صدا میشند
ابرا میان یواش یواش به ماه سلامی می کنند
فرشته ها تو آسمون گل می ریزن نقل می پاشند
همه میان کنار هم تو چادر شب می شیینند
خدا را با یک دل پاک حمد وستایش می کنند
***
شعر کودکانه بابا
بابای خوب و نازم عزیز و دلنوازم تو نعمت خدایی تو خوب و با وفایی خدا ترا نگهدار که میروی سر کار قرآن پاک و روشن
گفته است از تو با من
حرف ترا دهم گوش
***
شعر مهد کودک خورشید خانوم
خورشید خانوم از پشت کوه در اومد
خنده به لب با پیرهن زر اومد
یواش یواش توآسمون که چرخید
یکی یکی ستاره ها رو اون چید
دامنشو تکون داد ونور پاشید
گل باز شد خندید به روی خورشید شعر های جدید پیش دبستانی
دستی کشید وناز کرد اون گلا رو
توی دلم حس کردم من خدارو
**8
شعر ناهار خاله سوسکه برای مهدکودک
یه موش چاق وگنده اومد تو آشپزخونه دادزدم ومن گفتم برگرد برو تو خونه اگه مامان ببینه جیغ می زنه می ترسه بعدش بابام با جارو حسابتو می رسه با اون چشای ریزت دنبال چی می گردی نون وپنیر وگردو داشتی کجا می بردی؟ حتما که خاله سوسکه منتظرت نشسته تو سفره ی قشنگش یه دسته گل گذاشته نترس پنیرو بردار زودتر برو به خونه
خوب نیست که خاله سوسکه
منتظرت بمونه
***
شعر زیبای کتاب برای کودکان
من یه کتاب دارم پر از گل و ستاره یه خونه عروسک هزار تا قصه داره کتاب خوشگل ما قصه می گه برامون قصه مادربزرگ تو شب های زمستون تو باغ قصه ما حیووانا مهربونن پرنده ها تو باغش با هم آواز می خونن هر کی کتاب می خونه اینو باید بدونه کتاب برای همه یه دوست مهربونه
***
شعر کودکانه کوتاه
دمپایی ابری یه دمپایی ابری بابام برام خریده گل داره رنگارنگه هیچ کس اونو ندیده
وقتی که راه می رم من
همش می گه فیس وفیس خوشم میاد از صداش
وقتی که اون میشه خیس
مامان می گه عزیزم
اینقدر نرو راه باهاش
یک کمی آروم بشین خسته شدم از صداش منم می گم با خنده دوست ندارم بشینم اما دلم نمی خواد غم توچشات ببینم
***
شعر حروف الفبا برای کودکان
آ مثل آتش وآب آدم برفی وآفتاب
ب مثل باغ وبابا بهار و بوی گل ها
پ مثل پاییزسرد پروازیک برگ زرد
ت مثل توپ خورشید قرمزو زرد وسپید
ث مثل ثلث آخر با نمره های بهتر
ج مثل جوجه جیک جیک جنگل سبزوتاریک
چ مثل چوب وچِنار چَـکاوک وچمن زار
ح مثل حوله ،حُباب حیاط وحوض پرآب
خ مثل خوبی ،خدا خندیدن بچّه ها
د مثل دشت ودریا درخت سبزوزیبا
ذ مثل ذرّت شاد بازی کاکل وباد
ر مثل رنگین کمان هفت تاکمان توی آن
زمثل زنبورو زاغ زَنبَق زیبای باغ
له برگل هدیه ی گل به بلبل
س مثل سایه ی بید ستاره های سپید
ش مثل شش تاشب تاب سه تابیدار سه تاخواب
ص مثل صبح و صدف صد تاصدف توی صف
ض مثل ضَربه ای سخت که زد تبر بردرخت
ط مثل طوق اردک طوطی سبزو کوچک
ع مثل عیـد وعــمو عروسک کوچولو
غ مثل غاز وغنچه هردوتا توی باغچه
ف مثل فَوّاره ها در آفتاب زیبا
ق مثل قمری وقو قاصدک قصّه گو شعر های جدید پیش دبستانی
ک مثل کوه پربرف کاج وکلاغ پرحرف
گ مثل گل یا گلاب گردش گل هادر آب
ل مثل لک لک خواب زیر لَحاف مهتاب
م مثل موج وماهی چه ماهی سیاهی
ن مثل نورو نوروز گل داده نرگس امروز
و مثل وقت ورزش صبح قشنگ ونرمش
ه مثل هوهوی باد هوای پاک وآزاد
ی مثل یاس زیبا درآخر الفبا
***
شعر کودکانه فارسی
علی دیگر نمی آید تمام شهر غمگین است هوای چشمها ابریست کسی دیگر نمی خندد
علی در کوچه پیدا نیست
یتیمی دامن مادر
گرفته زار ونالان است
زمین وآسمان امشب
همه بی تاب وگریان است
تمام چشمها خیس است تمام کوفه غمگین است غم تنهایی مردم
نمی دانی چه سنگین است
کلون خانه ها امروز به دست اونمی لرزد کسی حال یتیمان را زمادرها نمی پرسد
کسی حال یتیمان را زمادرها نمی پرسد
کسی با گریه می گوید چرا آخر نمی آید بگومادر کجارفته پدر دیگر نمی آید یتیمی کنج نخلستان نشسته اشک می ریزد علی خوابیده دربستر ودیگر برنمی خیزد
***
بازم اومد بهار شاد و خندون
با سوسن و با سنبل و با ریحون
باز عمو نوروز برامون آورده
سبزه و گل به جای برف و بارون
*****
چلچه از سفر رسیده خوشحال
نگاه کنید جوانه زد تو ایوان
غنچهی گل به روی ما می خنده
مرغ چمن پر می زنه می خونه
***** نوروز اومد دوباره فصل گل و بهاره نوروز اومد دوباره فصل گل و بهاره *****
رو شاخه ها شبنم دونه دونه
از شادی و صفا دارن نشونه
ببین چقدر دیدنی و قشنگه
لکهَ ابری که تو آسمونه
بازم اومد بهار شاد و خندون…
***
آهنگ و شعر کودکانه بهار شاد و خندون
ای گل من ای گل من ای دختر خوشگل من عزیز دردونه من ای گل گلخونه من تو دخنر ناز منی خوشگل طناز منی قربون خنده هات برم دل منو برده چشات دلم اصیر خنده هات عروسک قشنگ من قربون اشک بی صدات همه ی دنیا یه طرف دختر نازم یه طرف
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبیش خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من، چشماتو وا کن
وقتی که شب شد اون وقت لالا کن
حالا بریم توی حیاط با من بازی کن
توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن
علامت استاندارد
شامپو مسواک در خانه هر یک دارند نشانه ایمنی و سلامت فقط با یک علامت یادت باشه رو شیشه رو هر چیزی که می شه علامت استاندارد باید باشه همیشه هر بچه ای منو دید راحت می شه در خرید شکلم خیلی قشنگه ببین چه رنگارنگه کودک خوب و بیدار با فکر و هوش بسیار کالای بی استاندارد نخر تو، دست نگهدار نشان باشه به یادت راحت باشه خیالت
***
شیر بخورید
شیر بخورید مفیده مانند برف سفیده کاملتر از این غذا کس ندیده تا حالا
شیر بخوریم سیر میشیم
قوی مثل شیر میشیم هر روز اگه بنوشیم هیچوقت مریض نمیشیم
***
شعر کودکانه صابون
یه صابون کوچیک موچیک
گریه می کرد چیلیک چیلیک
غصه میخورد همیشه
می گفت: «چرا صابون بزرگ نمیشه
هر روز دارم آب میخورم تَر میشم
ولی کوچیکتر میشم» رفتم پیشش نشستم براش یه خالی بستم
گفتم منم اون قدیما غول بودم
مثل تو خنگول بودم
کوچیک شدم که با تو بازی کنم
سُرت بدم سُرسُره بازی کنم
***
شعر کودکانه لی لی لی حوضک
لی لی لی لی حوضک
جوجو اومد آب بخوره افتاد تو حوضک
این میگه: بریم دزدی
این میگه: چی چی بدزدیم؟
این میگه: طشت طلای پادشاه رو!
این میگه: جواب خدا رو کی میده؟
این میگه: منه منه کله گنده
*** لی لی لی لی حوضک
گنجیشکه آمد آب بخوره افتاد تو حوضک
این یکی درش آورد این یکی آبش داد این یکی نونش داد
این گفت: کی هلش داد؟
این یکی گفت: منه منه کله گنده شعر های جدید پیش دبستانی
*** لی لی لی لی حوضک
گنجشکه اومد آب بخوره
افتاد تو حوضک این دوید و درش کرد این ماچی بر سرش کرد این نازی بر پرش کرد این کله گنده اومد گفت: بده ببینم تا که دادند ببینه گنجشکه پرید لاچینه
شعر کودکانه دریا و نهنگ
دریاچه آبی رنگه توش ماهی و نهنگه ماهی رو موج میشینه نهنگ اونو میبینه میگه نهنگ پُر زور: «یه وقت نری راه دور شب که بشه، جای شام میخورمت هام و هام» ماهیه از رو موجا میپره توی دریا
شناکنون میره به یک جای دور
جا میمونه نهنگ چاق و مغرور
***