15 آذر داستان های آموزنده داستان میراث سه برادر آذر 20, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه در زمان قدیم مردی بود که سه پسر داشت. او در زندگی خود تنها ثروتی که داشت یک نردبان، یک طبل و یک گربه بود. وقتی که مرد، نردبان را پسر بز... ادامه مطلب
15 آذر داستان های آموزنده داستان زندگی دو کبوتر در کنار یکدیگر آذر 20, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه در گوشه ی یک مزرعه دو کبوتر بودند که با شادی با یکدیگر زندگی می کردند. آنها یکدیگر را خیلی دوست داشتند و زندگی در آن مزرعه واقعا برایشا... ادامه مطلب
15 آذر داستان های آموزنده داستان دوستی کرگدن و دم جنبانک آذر 20, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه داستان آموزنده پیش دبستانی | کرگدن جوانی در جنگل به تنهایی زندگی میکرد. روزی پرنده ای به نام دم جنبانک که داشت در آن حوالی پرواز میک... ادامه مطلب
15 آذر داستان های آموزنده داستان پشتکار بهتر از استعدادی است که به آن مغرور می شویم آذر 20, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه در زمان قدیم دهکده ای بود که بیشترین محصول گندم را داشت. روزی آفت وحشتناکی به گندم های این دهکده زد. معلم تنها مدرسه آن دهکده شاگردانش ... ادامه مطلب
15 آذر داستان های آموزنده داستان پویا و عدم اعتماد به نفس آذر 20, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه داستان پویا و عدم اعتماد به نفس | پویا کوچولو بعضی روزها با مادرش به پارک میرفت، اون خیلی پارک رو دوست داشت ولی هیچوقت توی پارک از کنا... ادامه مطلب
15 آذر داستان های آموزنده داستان علی کوچولو و شجاعت در گفتن اشتباه آذر 20, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه داستان علی کوچولو و شجاعت در گفتن اشتباه | در تعطیلات آخر هفته علی کوچولو همراه خواهرش سارا و پدر مادرشون به دیدن مادربزرگشون رفتن که ت... ادامه مطلب
07 آذر داستان های آموزنده داستان گذشت آذر 14, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه داستان گذشت | روزی روزگاری شیرجوان و بزرگی زیر یک درخت بلند خوابیده بود. ناگهان موشی از راه رسید و شروع به سرو صدا کرد و روی یال های شی... ادامه مطلب
07 آذر داستان های آموزنده داستان مهربانی آذر 20, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه داستان مهربانی | یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود خرگوش مهربانی بود که در روستای سرسبز و خوش آب و هوایی زندگی میکرد. یک روز صبح آقای خرگ... ادامه مطلب
07 آذر داستان های آموزنده داستان دروغگویی آذر 13, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه داستان دروغگویی روزی روزگاری پسرک چوپانی در دهکدهای زندگی میکرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپههای سبز و خرم نزدیک... ادامه مطلب
07 آذر داستان های آموزنده داستان تنبلی آذر 13, 1402 توسط علی ثاقبی 0 دیدگاه داستان تنبلی یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود در جنگلی خوکی با سه پسرش زندگی میکرد. اسم بچهها به ترتیب مومو، توتو، بوبو بود. یک روز ماد... ادامه مطلب