مراسم جشن تکلیف یک جشن شاد و مذهبی است که برای دانش آموزان موقعی که به تکلیف میرسند برگزار میشود.
مبتکر جشن تکلیف که بود؟
سید بن طاووس یکی از علمای بزرگ اسلامی و از نوادگان امام حسن مجتبی(ع)، مبتکر جریان جشن تکلیف است. او
وقتی پانزده سالش تمام شد و وارد سال شانزدهم شد، گفت باید شاکر باشم که تا دیروز لایق محضر الهی نبودم که خدا با
من سخن بگوید؛ لایق نبودم جزو خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باشم، خداوند چیزی از من بخواهد، به من فرمان بدهد و
من اطاعت کنم اما از امروز به حدّی رسیدم که خداوند به من دستور میدهد، با من حرف میزند، مرا مخاطب قرار
میدهد و این روز عید من است. لذا جشنی گرفت و عدّهای را دعوت کرده، پذیرایی کرد و شیرینی داد.
در این جشن به دانش آموزان چادر های حجاب داده میشود و به دانش آموزان آموزش قرآن خوانی،حجاب و راجب دین
و مذهب به آنها آموزش داده میشود.
دخترانی که به سن تکلیف (9 سالگی) رسیده اند با چادری زیبا و رنگی در جمع حاضر میشوند.
اغلب برای دانش آموزان هدایی آماده میکنند مانند :
- روسری
- چادر نماز
- جانماز
- کتاب قرآن
- ساق دست
در جشن تکلیف توسط یکی از اساتید قرآن با صوت خوانده میشود تا در ذهن دانش آموزان بنشیند.
در این جشن هدایا میدهند به دانش آموزان، کیک تهیه میکنند و اکثر به عنوان یک یادگاری از دانش آموزان با حجاب و
چادر به سر عکس میگیرند و به آنها هدیه میدهند.
نمونه ای از شعر هایی که در جشن ها استفاده میکنند:
به سن تکلیف رسیده ام من
به شکر خدا سپیده ام من
خوشا به حالم با این سعادت
می گیرم امسال جشن عبادت
عبادت من چه دلنشین است
نماز مومن ستون دین است
خد ا پرستی باشد طریقم
با اهل تقوا یار و رفیقم
بیزارم از بد ، من خوب هستم
نزد خداوند محبوب هستم
جشن عبادت فرخنده بادا
مکتب اسلام پاینده باد
زنگ آخر دیروز
در دبستان ماندیم
ما نماز خود را
دسته جمعی خواندیم
آرزو مثل همه
چادرش را سر کرد
چادرش بود سپید
با گل نرگس زرد
زهره با خوشحالی
به صف ما پیوست
چادرش را سر کرد
پشت من قامت بست
ناگهان یک چیزی
در دلم پیدا شد
من شدم پروانه
بالهایم وا شد
من به همراه نسیم
کرده بودم پرواز
ناگهان توی حیاط
پر شد از بوی نماز
****************
شده ام نه ساله
جشن تکلیف من است
جا نماز و چادر
همه در کیف من است
دین من اسلام است
من مسلمان هستم
می رسد صوت اذان
شاد و خندان هستم
چادری داده به من
هدیه ای مادر من
مثل تاجی از گل
چادرم بر سر من
شده ام نه ساله
بعد از این خوشحالم
چون فرشته شده است
دست هایم، بالم
می پرم رو به خدا
لحظه ی سبز نماز
پنج نوبت هر روز
می کنم راز و نیاز
مثل گل می شکفم
باز در سایه دین
ای خدا! شکر! شدم
زود همسایه ی دین
***************
دستام بوی آسمون میده، پر درآوردم
از مهمونی فرشتهها سر درآوردم
دلم آب شد از این دلتنگی
دارم امروز یه چادر رنگی
همین الان، منو قرآن، چه عکس قشنگی
چقدر خوبه، دارم یه خبر خوبه، خدا هم داره صدام می زنه محبوبه
حالا که دیگه قله خیلی نزدیکه، منم اون که پرچم و به قله می کوبه
غم رو از رو میبرم
از سنم بزرگترم
پرچمدار کشورم
من یه دخترم
تاج عشقه رو سرم
تنهایی یه لشکرم
پرچمدار کشورم
من یه دخترم
تاج روی سر عالمه ایران
شبیه دخترای همه ایران
میگم تا کور بشه چشمای دشمن
حجابم یعنی همون پرچم ایران
تکلیف من از امروز روشنه
من با خدا باشم خدا با منه
***********************
جشن تكليف است و غوعايي به پاست
مجلس ما بي ريا و باصفاست
من به جد گويم كه شور ديگري است
بچه ها امروز روز ديگري است
تا به امروز ار تو را خوابت ببرد
رب ترا زين پس بدين سان نام برد
كاي حسن هان اي علي
اي امير اي سيد والا علي
بس كن اين خواب گران بيدار شو
وز همه غاقل شدن هشيار شو
وز پس امروز خودكارو قلم
ثبت گرداند عمل ها دم به دم
تا به امروز ار كه درست بد ضعيف
شد ترا تكليف اي نحيف
تا به امروز ار بپيچاندي همه
خوش ببخشيديم بر تو ما همه
وزپس امروز پيچاندن تمام
بر تو شد امروز اين حجت تمام
دست خود در دست من نه اي جوان
تا رسد دستت به اسرار نهان
دست خود از دست من بيرون مكش
تا چه ها گردانمت از هر طپش
من بگويم اين سخن با جمله تان
نگسلد يك آن زهم پيوندتان
ساز يكرنگي و صداقت سر دهيد
وز دو روئي ها دل خود بر كنيد
اي علي-اي امير واي حسن -سيد علي
هان مبارك بادتان جشن علي
من به سهم خويش خواندم چند بيت
دست من يا رب مبر از پنج بيت
بيت مولايم علن و فاطمه
هم حسن – هم از حسين و از رسول خاتمه
******************
بچه ها سلام، بچه ها سلام
بر لبان من بود کلام
جشن تکلیف من امروز است
روز مسئولیت من امروز است
سن کودکی با همه خوبیش
رفت و آمده سن تکلیف من
ای خدای مهربان من
ما که بنده ایم پس بگو سخن
از خودت بگو از پیمبرت
از همه و از اوامرت
ما شنیده ایم از صمیم جان
حرف حاکم و خالق جهان
بچه ها در ره حق کنیم قیام
بچه ها در ره حق کنیم قیام
ما از این به بعد چون بزرگترا
می کنیم عمل در ره خدا
پس نمی کنیم ذره ای گناه
ما نمی کنیم عمر خود تباه
****************
هر وقت می خواهم بخوانم
یک آیه از حرف خدا را
در دست من می روید انگار
باغی پر از گل های زیبا
چشمان من چون شاپرک ها
بر روی گل ها می نشیند
انگار می خواهند آن ها
بویی از آن گل ها بچینند
در آسمان سبز قرآن
گنجشک قلبم می زند بال
رنگین کمانی می شود باز
از بال گنجشک سبک بال
وقتی که قرآن می شود باز
در پیش روی چشمهایم
من بال های شادی ام را
مثل پرستو می گشایم
قرآن برای من همیشه
پربار تر از هر کتاب است
هر سوره اش خورشیدی از نور
هر آیه اش چون آفتاب است
دکلمه جشن تکلیف
سلام بر شکوفایی ،
سلام بر روشنایی،
سلام بر پایان کودکی،پایان نٌه زمستان وتابستان ،
سلام بر بهار آشنایی با خداوند،بهار پر از عطردل انگیز اطاعت
سلام برسر چشمه همه پاکی ها ونیکی ها،اوکه فرستاده اش بر گزیده همه هستی یعنی حضرت محمد مصطفی
(صلی الله علیه وآله وسلم) است .
به شکرانه فصل تازه نیایش با آفریننده دو جهان ،به شکرانه همه مهربانی ها و نعمت هایش ،
روزی پنج بار سجاده سبز پرهیز گاری را پیش رویش می گشایم.
روزی پنج بارنام ویاد او را بر دل وجان خویش جاری می سازم.
تا مورد رحمت بی کرانش قرار گیرم .
که دروازه های رحمتش همیشه گشوده است
زیرا او بخشاینده ای مهربان است.